برازمان (Barazman)

کاوشی در جهت اندیشه برتر

برازمان (Barazman)

کاوشی در جهت اندیشه برتر

به یاد امیرکبیر ...

 

بعضی ها 18 و بعضی 20 دیماه سال 1230 خورشیدی را سالگرد شهادت امیرکبیر می دانند.
به مناسبت درگذشت این مرد بزرگ و به احترام کارهای خوبی که برای ایران عزیزمان انجام داده است ، مختصری از زندگینامه و اقداماتش را با هم می خوانیم :
 
میرزا محمدتقی خان امیرکبیر فرزند کربلایی قربان بیگ فراهانی در سال ۱۲۲۲ ق در هزاوه فراهان از توابع اراک (سلطان آباد پیشین) متولد شد. کربلایی قربان پدر امیرکبیر در دستگاه میرزا عیسی (میرزا بزرگ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم‌‌مقام سمت آشپزی داشت. مادر امیرکبیر فاطمه‌سلطان دختر استاد شاه محمد‌بنا از اهالی فراهان بود. میرزا محمدتقی خان به خاطر هوش و استعداد کم‌نظیرش از همان دوران نوجوانی مورد توجه میرزابزرگ و سپس قائم‌مقام فراهانی قرار گرفت و به ترتیب به سمت منشی‌گری آن دو دست یافت و به سرعت مورد توجه قائم‌مقام و عباس میرزا نایب‌السلطنه قرار گرفت. اولین تجربه سیاسی میرزامحمدتقی خان همراهی خسرومیرزا فرزند نایب‌السلطنه و هیئت همراه او در سفرش به روسیه تزاری بود. این سفر به‌دنبال قتل گریبایدوف وزیر مختار روسیه در تهران و در شوال ۱۲۴۴ و به منظور عذرخواهی از واقعه قتل گریبایدوف صورت گرفت.میرزاتقی خان طی سالهای آتی بیش‌از‌پیش در انجام امور دیوانی و غیره لیاقت و شایستگی نشان داد و در اواخر دوران سلطنت فتحعلی‌شاه در دستگاه محمدخان زنگنه امیرنظام و پیشکار آذربایجان وارد خدمت شد. چند سال بعد و در ۱۲۵۳ ق میرزا محمدتقی وزیر نظام آذربایجان گردید. میرزا محمدتقی که اینک به امیرنظام ملقب شده بود در ۱۶ شوال ۱۲۵۳ به همراه ناصرالدین میرزا ولیعهد عازم روسیه شد و در ارمنستان (ایروان) با نیکلای اول تزار روسیه ملاقات کرد. از مهمترین مأموریتهای سیاسی امیرنظام در دوران سلطنت محمد شاه ریاست نمایندگی دولت ایران در کمیسیون صلح ارزنة‌الروم بود که به عنوان «وکیل تام الاختیار» ایران در ماه صفر ۱۲۵۹ آغاز شد و به‌رغم تمام مشکلاتی که بروز کرد پس‌از چهار سال که از اقامت امیرکبیر در عثمانی سپری می‌شد قرارداد صلح مطلوبی با عثمانی به امضا رسید. پس از عقد قرارداد صلح در ۱۶ جمادی الثانی ۱۲۶۳ امیرنظام سخت مورد تشویق و تفقد محمدشاه قرار گرفت. امیرنظام که از سالها قبل با ناصرالدین میرزا الفت و نزدیکی پیدا کرده بود پس از فوت محمدشاه مقتدرانه مقدمات و اسباب بر تخت نشستن ناصرالدین شاه را فراهم آورد و در ۱۴ شوال ۱۲۶۴ سلطنت ناصرالدین شاه را اعلام کرد.امیرنظام که با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه منصب صدراعظمی یافته بود در ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴ علاوه بر لقب امیرنظامی به القاب امیرکبیر اتابک اعظم نیز مفتخر شد. امیرکبیر مدت کوتاهی پس از صدارت اصلاحات سیاسی، امنیتی، مالی، اقتصادی و فرهنگی اش را آغاز کرد و در این میان ایجاد امنیت و پایان دادن به شورشها و یاغی گریها و نیز اصلاحات مالی و جلوگیری از اجحافات پیدا و پنهان صاحبان قدرت و نفوذ را در اولویت برنامه های خود قرار داد و مدت کوتاهی پس از صدارت نشان داد که قصد دارد از نفوذ و دخالت بیگانگان (روس و انگلیس) در امور مختلف کشور بکاهد.از جمله اقدامات مهم امیرکبیر پایان دادن و سرکوب شورش محمدحسنخان سالار فرزند اللهیارخان آصف الدوله در خراسان (در نوروز ۱۲۶۶ ق) بود. در همان حال امیرکبیر ضمن نظم بخشیدن بر امور دستگاه سلطنت و حکومت و کنترلی که بر اعمال و رفتار دیوانیان، شاهزادگان، خاندان سلطنت، رجال و صاحبان قدرت و غیره اعمال می‌کرد اصلاحات گسترده ای در امور اداری کشور به عمل آورد و با ریشه‌کن کردن بسیاری از مفاسد اداری و مالی در اداره امور کشور نظمی نو پدید آورد؛ بگذریم از این که اقدامات اصلاحی امیرکبیر برخی از مهمترین دیوانیان و صاحبان نفوذ و قدرت را با او دشمن کرد. از دیگر اصلاحات امیرکبیر بازسازی ارتش و قشون و پایه‌گذاری نظمی نو در نیروی نظامی کشور بود. آگاهان و ناظران امور در همان روزگار از سازمان نظامی جدیدی که امیرکبیر پایه گذاری کرد سخت تمجید و تحسین می‌کنند. از دیگر اقدامات امیرکبیر ایجاد چاپارخانه، تذکره خانه (اداره گذرنامه)، بنای بازار و تیمچه و سرای امیر در تهران، تأسیس سازمان اطلاعاتی – جاسوسی و خبررسانی و خفیه‌نویسی بود که در دوران صدارت او بسیار کارآمد عمل می‌کرد. امیر کبیر همچنین تلاشهای بسیاری برای اصلاحات قضایی و به تبع آن از میان برداشتن رسم بست‌نشینی انجام داد که در موارد بسیار، روندی انحراف‌‌آمیز یافته بود.از مهمترین اقدامات امیرکبیر تأسیس دارالفنون بود که پس از تلاشهای بسیار در ۵ ربیع‌الاول ۱۲۶۸و فقط ۱۳ روز قبل از قتل امیرکبیر افتتاح شد. امیرکبیر در همان دوران کوتاه صدارت (۱۲۶۴─ ۱۲۶۸ ق) گامهای استواری برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و نیز رشد اقتصاد تجاری کشور برداشت و برای مثبت شدن تراز بازرگانی خارجی ایران تلاشهای فراوانی انجام داد. انتشار روزنامه وقایع‌اتفاقیه، تلاش برای ترجمه و انتشار کتب از دیگر اقدامات امیرکبیر بود. امیرکبیر که خود فردی مذهبی بود در ارتقاء شأن و منزلت علما و روحانیون کوشید. به‌ویژه نقش برجسته امیرکبیر در سرکوب شورش باب و از میان برداشتن فتنه ‌بابیه که با محاکمه و اعدام سید علی‌محمدباب به‌پایان رسید، روابط امیرکبیر و علمای دینی را بیش‌از‌پیش تحکیم بخشید. وطن‌دوستی و مخالفت شدید امیرکبیر با نفوذ کشورهای خارجی در ایران، تلاش برای برقراری عدالت و امنیت، جلوگیری از شکنجه و آزار متهمان و مجرمان، جلوگیری از پناهندگی جنایتکاران و مجرمین سیاسی و غیره در سفارتخانه‌های خارجی و تلاش برای قطع ارتباط جاسوسی – اطلاعاتی اتباع داخلی برای نمایندگان خارجی از دیگر اقدامات اصلاح گرانه امیرکبیر در طول دوران کوتاه (چهار ساله) صدارت بود.امیرکبیر که از همان آغاز صدارت سخت مورد حمایت و اعتماد ناصرالدین شاه قرار گرفته بود در روز جمعه ۲۲ ربیع‌الاول ۱۲۶۵ با ملکزاده خانم عزت‌الدوله خواهر تنی شاه ازدواج کرد.تلاشهای اصلاحگرانه امیرکبیر مدتی طولانی تداوم نیافت و در حالی که سیاست خارجی مستقل امیرکبیر و تلاشهای جدی او برای قطع نفوذ و دخالت روس و انگلیس می‌رفت تا طلیعه آغاز عصر نوینی در کشور شود، توطئه‌های نمایندگان سیاسی این دو کشور و همگامی بدخواهان پیدا و پنهان داخلی امیرکبیر با سیاست بیگانگان به‌تدریج موجبات رنجش و سپس نومیدی و خشم ناصرالدین شاه را از او فراهم آورده از صدارت اعظمی و دیگر مشاغل اداری و نظامی‌اش معزول کرده و به شهر کاشان تبعید کرد. بدین ترتیب با دسیسه بیگانگان و همدستی و خیانت گروهی از عوامل اثرگذار داخلی، ناصرالدین شاه، حاجی علی مراغه ای (حاجب الدوله) را مأمور قتل امیرکبیر کرد.امیرکبیر در محرم ۱۲۶۸ از مقام صدارت عظمی عزل شد و در شب شنبه ۱۸ ربیع‌الاول ۱۲۶۸ توسط حاجب‌الدوله در حمام فین کاشان به قتل رسید.

یک راز حقیقی ...


ارزش خوندن این متن به دقایق وقتی هست که شما صرف می کنید
پس سعی کنید این دقایق رو از دست ندید دوستان من

...
..
.

همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر:
شغلمان را تغییر دهیم
مهاجرت کنیم
با افراد تازه ای آشنا شویم
ازدواج کنیم



فکر میکنیم،‌ زندگی بهتر خواهد شد اگر:
ترفیع بگیریم
اقامت بگیریم
با افراد بیشتری آشنا شویم
بچه دار شویم

و خسته می شویم وقتی:
می بینیم رئیسمان ما را درک نمی کند
زبان مشترک نداریم
همدیگر را نمی فهمیم
می‌بینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند
بهتر است صبر کنیم ...



با خود می گوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
رئیسمان تغییر کند
شغلمان را تغییر دهیم
به جای دیگری سفر کنیم
به دنبال دوستان تازه ای بگردیم
همسرمان رفتارش را عوض کند
یک ماشین شیک تر داشته باشیم
بچه هایمان ازدواج کنند
به مرخصی برویم
و در نهایت بازنشسته شویم ...



حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.

اگر الآن نه، پس کی؟

زندگی همواره پر از چالش است.
و مشکلات تمامی نخواهند داشت!

بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل،
شاد و خوشبخت زندگی کنیم.



بعضی وقت ها ...

به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهی‌هایی که باید پرداخت کنیم
و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!

بعد از آنکه همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع می‌شناختیم!

این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جاده‌ای اختصاصی بسوی خوشبختی وجود ندارد.
خوشبختی، خود همین جاده ایست که ما را به زندگی و آینده هدایت می کند.
تو رو خدا بیائید از هر لحظه زندگی لذت ببریم.



برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:
فارغ التحصیل شویم
به دوران دانشگاه برگردیم
به دوران کودکی برگردیم
وزنمان را کاهش دهیم
وزنمان را افزایش دهیم
شروع به کار کنیم
مهاجرت کنیم
دوستان تازه ای پیدا کنیم
ازدواج کنیم
فرزند به دنیا بیاوریم
یک خانه شیک بسازیم
شروع تعطیلات فرا برسد
صبح جمعه بیاید
در انتظار دریافت وام جدید باشیم
یک ماشین نو بخریم
بازپرداخت قسط ها به اتمام برسد
برنده یک مسابقه میلیونی شویم
مشهور و سرشناس شویم
بهار بیاید
تابستان از راه برسد
پاییز را تجربه کنبم
زمستان را به امید بهار دلخوش کنیم
اول برج ...
پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون
سفرهای خارجی
مردن
تولد مجدد !
و...



امــــــــــا ...

خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد ...

هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.

زندگی کنید و از حال لذت ببرید.

اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید ؟
2. برنده‌های پنج جام جهانی آخر را نام ببرید ؟
3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند ؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید ؟

نمیتوانید پاسخ دهید؟
نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد.
پس شما چیزی را از دست نداده اید.

چـــــــــون :

روزهای تشویق به پایان می رسد!
نشان های افتخار خاک می گیرند!
برندگان به زودی فراموش میشوند!
و حتی بهترین ها هم آخر می میرند!

اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بوده‌اند، بگویید ؟
2. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کرده اند، نام ببرید ؟
3. افرادی که با مهربانی هایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیده‌اند، به یاد بیاورید ؟
4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آن ها لذت می برید، نام ببرید ؟

حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟

افرادی که به زندگی شما معنی بخشیده‌اند، ارتباطی با "ترین‌های دنیا" ندارند،
ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبرده‌اند ...



ولــــــــــی ...

آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند،
همان هایی که در همه ی شرایط، کنار شما می مانند ...

کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است
حتی کوتاه تر از اینکه مفهوم واژه های این ایمیل را بخاطر سپردید

شما در کدام لیست قرار دارید؟
نمی دانید؟
اجازه دهید کمکتان کنم.
شما در زمره ی ترین‌های دنیا نیستید ...

امــــــــــا ...

شما از جمله دوستانی هستید که برای در میان گذاشتن این راز سهیم شدید




سلامت وموفق و شاد و باانگیزه باشید.